دلايل چند زن داشتن پيامبر(ص) و ائمه (ع)
پاسخ: سلام عليكم؛ پيش از پاسخ به سوال شما ابتدا تذكر يك نكته تاريخي لازم است و آن اينكه تعدد زوجات در آن دوران امر بسيار رايجي بوده و جالب است بدانيد كه ائمه اطهار عليهم السلام در مقايسه با ديگران بسيار كمتر همسر يا كنيز داشته اند تا جايي كه در برخي مواقع اين امر مورد اعتراض يا تعجب ديگران قرار مي گرفته است.
مطلب ديگر اين است كه آن بزرگواران تنها به خاطر سرپرستي از زنان بي سرپرست با آنان ازدواج نمي كردند چراكه در اين صورت مي بايست با هزاران زن بي سر پرست ازدواج كرده باشند بلكه برخي از ازدواجهاي آنها يكي از دلايلش بي سرپرستي بوده كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت. مهم آن است كه بدانيد كه به نص تاريخ و روايات، آن بزرگواران از صدها خانواده بي سرپرست حتي بدون اينكه آن خانواده ها خودشان خبر داشته باشند حمايت مي فرمودند.
به هرحال در مورد علت تعدد زوجات آن بزرگوران اين بحث را در دو قسمت خدمتتان عرض مي كنيم: درقسمت اول علت تعدد زوجات پيامبر اكرم(ص) و در قسمت دوم علت تعدد زوجات برخي از ائمه اطهار(ع):
1-دربارهى فلسفه و حكمت تعدد همسران پيامبر اسلام چنين بايد گفت:
ازدواجهاى پيامبر اسلام(ص) براى چند هدف بوده است:
1 - محافظت از يتيمان، درماندگان، حفظ از خطرات جانى و حفظ آبروى آنان. مانند: ازدواج با سوده.
آن جناب پس از خديجه، سوده را گرفت. سوده به حبشه هجرت كرده بود و شوهرش پس از رجوع از حبشه، مُرد. سوده زنى مؤمن بود كه خويشانش همه كافر بودند. اگر او را به خويشان تحويل مىدادند، او را مىكشتند و يا گمراه مىساختند. براى حفظ آن زن مؤمن از اين خطرات، پيامبر اسلام با او ازدواج كرد و با اين ازدواج سوده نجات يافت.
2- دلجوئى از زناني كه همسرانشان را در جنگ هاي صدر اسلام از دست داده بودند و كسي حاضر به ازدواج با آنان نبود. مانند: حفصه (دختر عمر) و زينب دختر خزيمه، صفيه و امسلمه.
حفصه شوهرش در احد كشته شده بود و به علت بهره مند نبودن از زيبايي هيچ كس راضي به ازدواج با او نمي شد - از طرفي هم پدرش عمر به هر كس مي رسيد پيشنهاد ازدواج با حفصه را مي داد و آنها امتناع ميكردند چه بسا به ذهن مردم خطور ميكرد كه اگر كسي در جنگ كشته شود بازماندگانش بيچاره ميگردند و لذا وقتي عمر با اصرار از پيامبر خواست تا حفصه را بگيرد حضرت قبول فرمود.( ذكر اين نكته تاريخي به عنوان كامل كننده بحث ضروري به نظر ميرسد كه: مسلمانان مكه پس از هجرت به مدينه در شرايط جديدي قرار گرفته بودند. آنجا براي آنان ديار غربت بود و هر كس كه در مدينه داراي خويشاوندي نبود و يا پولي نداشت كه با آن به تهيه منزل اقدام كند، در عسرت و تنگدستي زندگي ميكرد.
وضعيت مسلمانان در سالهاي اوليه ورود به مدينه تا حدي اسفبار بود كه حتي براي پوشاندن مقدار ساتر واجب بدن خود با مشكل مواجه بودند تا چه رسد به تهيه نان و غذاي معمولي و محلي براي سكونت)، اين مشكل تا حدي ملموس بود كه به دستور پيامبر خدا (ص) مردان آنان در نماز جماعت موظف شدند كه زودتر از زنان از سجده بلند شوند تا عورتين آنان توسط زنان ديده نشود.
پيامبر خدا اين گروه را در مسجد مدينه بر سكويي كه سايباني داشت جاي داد، آنان شب و روز در آن جا بودند و به همين مناسبت هم به «اصحاب صُفّه» معروف گرديدند.
در ميان اين آوارگان زنان بي سرپرست و شوهر مرده و دختران بي كسوكاري وجود داشت كه غيرت اسلاميشان مانع از آن بود تا در جمع مردان بر صُفّه بنشيننديا بدون مجوزي شرعي و منطقي به خانه يكي از انصار قدم گذارند. در مورد زنان بايد اضافه كرد كه آنان علاوه بر رنج گرسنگي و بيكسي بايد غم و غصه گرسنگي فرزندانشان را هم متحمل ميشدند.
ازدواج پيامبر با حفصه: آري كار اين زنان تا حدي اسفبار بود كه حتي مرداني چون عمر دغدغهي بيشوهري دختر بيوهاش حفصه ، او را مجبور كرد كه خود شخصا براي ازدواج دخترش پيشقدم شود. به دنبال اين فكر، نخست ياران رسول خدا را در نظر گرفت و ابتدا پيشنهاد خود را با عثمان كه از بني اميه و مردي ثروتمند بود در ميان گذاشت. با وجود آنكه رُقيّه همسر عثمان درگذشته بود ولي عثمان پيشنهاد عمر را داير بر ازدواج با حفصه نپذيرفت و به او جواب منفي داد. سپس عمر از ابوبكرخواست تا با حفصه ازدواج كند ليكن ابوبكر هم زير بار نرفت. (قرطبي مينويسد: ابوبكر در پاسخ عمر سكوت اختيار كرد «وحتي حاضر نشد جواب عمر را بدهد». اين مسئله باعث ناراحتي و غضب عمر گرديد. (ابن عبد البر قرطبي، الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ج4، ص373).
عمر كه از جواب رد اين دو تن آزرده خاطر شده بود شكايت آنان را به رسول خدا برد. پيامبر خدا(ص)، باب اين گله و شكايت را بست و حفصه را به همسري خود برگزيد.
زينب دختر خزيمه، از زنان مؤمن بود. در جنگ احد شوهرش كشته شد. وي در آن هنگام 50 سال سن داشت. رسول خدا با او ازدواج كرد تا بىسرپرست نباشد. صفيه هم شوهرش در جنگ خيبر كشته شده و بيوه شده بود.
ام سلمه (هند دختر ابي اميه مخزومي) همسر ابوسلمه (عبدالله مخزومي) بود. ابوسلمه در جنگ احد زخمي شد و در اثر آن در جمادي الثاني سال سوم هجرت به شهادت رسيد.( ابن عبد البر، الاستيعاب، ج4، ص82) گويا از قبيله و بستگان امسلمه و همسرش كسي در مدينه نبوده است؛ زيرا او ميگويد: «وقتي ابوسلمه درگذشت، سخت غمگين شدم و با خود گفتم: غربت در غربت!، آنچنان گريه ميكنم كه نقل محافل شود!».( امير مهنا الخيامي، زوجات النبي و اولاده، بيروت، موسسه عزالدين، چاپ اول، 1411ق، ص199) پيامبر او را در سال چهارم هجري تزويج كرد.( ابن حجر عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، ج4، ص458؛ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج8، ص87) او در آن هنگام به سن پيري و سالخوردگي گام نهاده بود(ابن سعد، الطبقات الكبري، ج8، ص90-91؛ محمد بن حبيب، المحبر، بيروت، دار الافاق الجديدة، ص84)
3 - وضع قانون و شكستنِ سنّت غلط جاهلى. مانند: ازدواج با زينب دختر جحش.
رسول خدا به فرمان خدا پس از آن كه زيد او را طلاق داد، او را به همسرى انتخاب كرد تا مردم بدانند كه زن پسر خوانده، مانند زن پسر نيست، و مىتوان با زنِ پسر خوانده ازدواج كرد، گر چه در زمان جاهليت، ازدواج با زنِ پسر خوانده ممنوع بود.
4- آزادسازى اسيران و بردگان. مانند: ازدواج با جويريه.
پيامبر اكرم جويريه را گرفت و مسلمانان به خاطر خويشاوندى بنىمصطلق با پيامبر، همهى اسيران را آزاد كردند و بنىمصطلق هم با مشاهده اين وضعيت، مسلمان شدند.
5 - برقرارى پيوند با قبايل و طوايف بزرگ عرب و حفظ اسلام و مسلمين.
مانند ازدواج با عايشه، امحبيبه و ميمونه (نگرشى كوتاه به زندگى پيامبر اسلام، ص 29، چاپ پنجم، از انتشارات مؤسسه در راه حق).
2-در باره چرايي تعدد ازدواج برخي از ائمه اطهار عليهم السلام نيز بايد گفت: ائمه اطهار هيچكدام بيش از حد مجاز ( چهار زن دائمي ) همسر نداشتند و حتي تعداد كنيزهاي آنان از حد متعارف بيشتر نبوده است اما اگر همين مقدار را هم زياد فرض كنيم در جواب مي گوييم: مسلماً ازدواج هاي ائمه، با توجه به موقعيت و جايگاه ايشان در اجتماع بي دليل نبوده است. همچنان كه پيامبر اكرم -صلي الله عليه و آله- اهدافي را از تعدد ازدواج هاي خود دنبال مي كرد، كه از جمله حكمت هاي ازدواج هاي ائمه اطهار، مي توان به تداوم نسل اهل بيت پيامبر- صلي الله عليه و آله - حفظ سلسله ائمه معصوم -عليهم السلام- وارائه الگوي رفتاري در رابطه با برقراري عدالت در ميان زنان اشاره كرد.
همچنان كه پيامبر (ص) تا زماني كه در مكه بود و شرائط اقتضاء نمي كرد، به جز خديجه همسري نداشت و بعدها نيز در ازدواجهاي مكرر خود، اهدافي را دنبال مي نمودند كه حداقل آن محافظت از يتيمان و درماندگان و حفظ آبروي اشخاص آبرومند بود; مثل ازدواجي كه با زينب بنت خزيمه كردند يا براي تبليغ دين و جلب قلوب دشمنان اين كار را صورت داده اند. مثل ازدواج شان با جويريه، يا در پي اهداف سياسي بودند مثل نكاح با عايشه و صفيه يا قصد داشتند، قوانين شرعي را وضع كنند و سنت هاي غلط جاهلي را از بينببرند مثل ازدواجي كه با زينب بنت جحش نمودند. در اين رابطه دلائلي را هم مي توان براي تعدد ازدواج هاي ائمه برشمرد، از جمله، دوام نسل اهلبيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) است; فشارهاي شديدي كه در زمان خلفاي اموي و عباسي براي از بين بردن اسلام اصيل صورت مي گرفت، به گونه اي بود كه اتهام دوستي علي-عليه السلام- به كسي، از اتهام كفر و بدبيني بدترشمرده مي شد و عواقب وخيم تري در پي داشت(سيره پيشوايان، ج2، ص (130 ترتيبي داده شده بود كه در حل و فصل امور، شهادت هيچ يك ازخاندان علي -عليه السلام- و شيعيانشان را نپذيرند.(همان. ص121.)
نابود كردن اولاد پيامبر، از مهم ترين اصول خلفا به شمارمي رفت كه نمونه ي بارز آن، ماجراي كربلا بود) همان. ص236)
از جمله علل ديگري كه در اين رابطه مي توان ذكر كرد،حفظ سلسله ي ائمه معصوم بوده است تعدد همسران و بالطبع تعدد فرزندان تا حدودي مانع تشخيص امام بعدي مي شد. علاوه بر آن كه ائمه تدابير ديگري را نيز مي انديشيدندكه خود، نشان از اختناق شديد داشت، به گونه اي كه وقتي منصور، بعد از شهادت امام صادق -عليه السلام- از محمد بن سليمان مي خواهد كه جانشين امام را بيابد و گردن بزند، وي در وصيت نامه ي امام نام پنج وصي را مي يابد كه از جمله ي آنها منصوردوانيقي بود همين امر سبب حفظ جان امام كاظم-عليه السلام- گرديد.( همان. ص414.( بعد از شهادت امام عسكري هم، معتمد خليفه عباسي براي يافتن و نابود كردن آخرين امام تلاش هاي بسياري مي كند و حتي كنيزي ازكنيزان امام را مدت دو سال تحت نظر قرا مي دهد تا از حامله بودن او مطمئن شود كه به نتيجه اي نمي رسد و براي عوام فريبي ميراث امام عسكري را ميان مادر و برادر ايشان تقسيم مي كند.( همان. ص661)
گاهي ازدواج ائمه به سبب مسائل سياسي پديد مي آمد كه ازدواج امام جواد-عليه السلام- با ام الفضل دختر مأمون از اين نمونه است. مأمون با اين ازدواج قصد داشت تا استفاده اي را كه ازتحميل وليعهدي به امام رضا(ع) به دست آورده بود، از اين وصلت نيز بدست آورد. او ميخواست با فرستادن دختر خود به خانه ي امام آن حضرت را به طور دقيق زير نظر داشته باشد. علاوه بر آن كه امام را با دربار پرعيش و نوش خود مرتبط سازد و بر قداست امام لطمه بزند و از طرفي مانع اعتراض و قيام علويان بر ضد خود شود و ترتيبي داده بود كه امام جواد-عليه السلام- در پذيرفتن اين امر مقاومت چنداني نكند.(جعفر مرتضي عاملي ، زندگاني سياسي امام جواد، ص 121 (
از اين مسائل كه بگذريم تعدد همسران وبرقراري عدالت بين آنان از مسائلي است كه قرآن مطرح نموده و ائمه اطهار به عنوان تنها مفسران واقعي اين معجزه ي بزرگ، مي بايست يك الگوي رفتاري را فراروي مردم قراردهند. علي بن ابيطالب در اوقاتي كه دو زن داشتند حتي براي وضو گرفتن هم در خانه ي زني كه نوبتش نبود وضو نمي ساختند(مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 417.)يكي از دانشمندان غربي شيوع زنا و فحشا ميان ملت هاي مسيحي را زائيده ي تحريم تعدد همسران بوسيله كليسا معرفي كرده است. اگر چه اسلام نيز اين قاعده را بدون قيد و شرط رها ننموده است.
در پايان اشاره مجدد به اين نكته ضروري به نظر مي رسد و آن اينكه تعدد زوجات وهمسران در آن زمان، در منطقه عربستان، يك امر عادى و متداول بود و مختص به ائمه نبود و با مسائل هر زمان و مكان، بايد با توجه به معيارها و استانداردهاى همان زمان و مكان، نگاه كرد. ائمه عليهم السلام با بسيارى از رسوم زمان خود كه درتضاد با اهداف و اصول تربيتى اسلام نبودند، مخالفتى نكردند؛ بلكه با واقع گرايى باآنها رو به رو شدند تا كم كم آنها را تصحيح كرده و يا از اساس، برطرف ساختند.